« جهل ابد »
ما بي خبران ،یک خبر از رأی تو جُستن
حسرت خورن آنها ،که خبر از تو نجستن
ما را که خبر نیست ، بود لازم جستن
آنها که بـجستن همه از دام بِـرستن
پامال شد آنکس که خبر از تو نـدارد
در جهل ابد1 ماندن آنها که نجستن
ای قادر سبحانـی و ای حيّ 2 توانا
واجب شُمرم من خبری را ز تو جستن
پامال زِ من شد ،کس اگر با تو نـباشد
دیوی است که آن را بُودش در پی جستن
جوینده ی تو یک خطری نیست به راهش
خود گر بُودش3 لایق آید پی جستن
من هر چه بجستم ،نفری را که نجستم
راه دیگری غیر رهـت پوید و جستن
هر کس خبری از تو شنیده است و یا دید
پویا به خبر باشد و جوینده ی جستن
ای قادر سبحان ، نظری کن حَسنـت را
عمری نه خبر پوید و جویاس به جستن
٭٭٭
1- ناداني جاويد 2- زنده – نام خدا 3- باشدش
حسن مصطفایی دهنوی
بازدید : 638
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1399 زمان : 12:36